کد مطلب:227870 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:146

بارقه ی امید
20سال قبل برادرم بیمار شد. او به بیماری سرطان روده مبتلا شده



[ صفحه 132]



بود. جهت درمان به پزشكان زیادی مراجعه كرده بود، انواع روش های درمانی و تكنیك های پزشكی به كار گرفته شد، اما متأسفانه حالش روز به روز وخیم تر می شد، تا اینكه قرار شد تحت عمل جراحی قرار بگیرد. در روز موعود او را به اتاق عمل بردند. پس از ساعتی، دكتر جراح از اتاق خارج شد و در برابر نگاه پرسشگرم گفت: متأسفانه نتوانستیم كاری انجام دهیم. این بیمار بیش تر از 10 تا 15 روز زنده نخواهد ماند.

با شنیدن این خبر، بسیار غمگین شدم. برادرم تازه ازدواج كرده بود و یك دختر شش ماهه داشت. وقتی به همسر و فرزندش فكر كردم، احساس عجیبی سراسر وجودم را فراگرفت و به برادر كوچك ترم كه اسم او رضاست، گفتم: بیا با همدیگر به حرم امام رضا علیه السلام برویم و آنچه كه من می گویم، تو هم همنوایی كن.

در برابر درب پیش روی آستان مقدس ایستادیم و گفتم:

امام هشتم! آقاجان! ما امشب كه شب جمعه و شب قدر است، برای زیارت و عرض حاجت به حرم شما نیامده ایم، زیرا عرض حاجت، آبرو و عزت می خواهد كه ما نداریم. در این لیلة القدر برای گدایی آمده ایم. در قرآن آمده است: و اما السائل فلا تنهر؛ سائل را از درب خانه نرانید. جد بزرگوار شما حضرت علی بن ابیطالب علیه السلام از روی كرم و عنایت، انگشتری خود را در راه خدا به سائل بخشید. شما خانواده ی كرم



[ صفحه 133]



و بزرگواری هستید؛ ما هم گدایان زشت رویی هستیم كه درب خانه ی شما ایستاده و تقاضای كمك داریم و امید به كرامت شما دوخته ایم.

مادرم كه زن سیده ای بود، در همان شب خواب دید كه وضعیت جسمانی پسرش (یعنی همین برادر كوچك تر و بیمارم) بهتر شده است.

روزها گذشت و همه متوجه شدیم كه حال برادرم روز به روز بهتر شده و از دردهای شكمی او نیز كاسته شده است. 10 تا 15 روزی كه دكترها برای حیات برادرم تعیین كرده بودند، سپری شد؛ در حالی كه وضعیت برادرم بهتر شده بود. تنها ناراحتی ما این بود كه شكم برادرم ورم كرده بود.

به اتفاق نزد پزشكان معالج رفتیم، پزشك موردنظر با دیدن وضعیت برادرم، به همكاران خود در بیمارستان خبر داد و با شور و شوق عجیبی به دوستانش گفت: این بیمار باید چند روز قبل فوت می كرد، ولی خوشبختانه زنده است؛ حتما معجزه ای رخ داده است. سپس درباره ی ورم شكم بیمار توضیح داد كه این موضوع مربوط به بخیه های داخل شكم است و با یك عمل كوچك، بهبودی حاصل می شود.

در ضمن، پزشكان پس از عمل گفتند كه به دلیل بیماری و ضربه های حاصل از آن، برادرم در آینده فرزند دیگری نخواهد داشت، اما به لطف خداوند و عنایات حضرت رضا علیه السلام، بعد از آن عمل جراحی، خداوند دو فرزند دیگر هم به برادرم بخشید و از آن زمان تا



[ صفحه 134]



كنون در كنار خانواده اش به زندگی آرام و خوشی ادامه می دهد و این همه را از الطاف حضرت رضا علیه السلام می داند. [1] .


[1] مصاحبه با آقاي حاج علي اكبر خادم قائمي، خادم كشيك پنجم آستان مقدس رضوي (با تلخيص و تصرف).